علوم بلاغی، زیباشناسی سخن یا دانش سخنوری از جملهٔ فنون ادبی و تاریخی است، و شاخههای سهگانهٔ معانی، بیان، و بدیع را دربرمیگیرد.
در مقایسه با مضامین و زمینههای دیرینِ بلاغت در فرهنگها و جوامع جهانی، مطالعات و پژوهشهای علمیِ معاصر، بُردِ وسیعتر و متنوعتری از مسائل عملی و معانی نظری را به حیطهٔ علوم بلاغی وابسته و مرتبط دانستهاند. در حالی که بهطور سنتی، این علوم را تنها به حرفهها و زمینههایی از قبیل سیاست، حقوق، روابط عمومی، بازاریابی، و تبلیغات تجارتی منحصر انگاشتهاند، امروزه، دامنهٔ تحقیقات علوم بلاغی به رشتههای پیچیده و مختلفی، همچون علوم انسانی،علوم ادیان، علوم اجتماعی، و تاریخ هم گسترش یافتهاست.در واقع بلاغت به معنای اخص تکامل وتعالی واژگان نسبت به انتقال دقیق و ظریف معناست.بلاغت در فهم بیرونی در دو پدیده ی مهم و درخشان شعر و سخنوری معنا میابد و ارسطو فیلسوف شهیر آتنی نیز آن را مطابق با سخنوری ویا همان سخنرانی و یا خطابه قرار میدهد.سخنوری براساس منطق خطابی شکل میگیرد که مبتنی بر حجج صناعی و غیر صناعی شکل میگیرد که این حجت ها یا بر پایه ی امور بدیهی و معلوم معنا میشوند و یا به شکل اسناد،قسم،اقرار،شهودو…ظهور میابند.استاد محمدعلی حسینیان نویسنده ی کتاب مبانی نظری خطابه و رساله سخنوری بلاغت را به معنای برانگیختگی احساسات با ابزار زبان به روش قیاسی میشناسد که در شعر نیز همین رخداد به وقوع میپیوندد.